قسمت

۱۲ ساعت بی‌وقفه نوشتم... ۴ تا خودکار برده بودم که یکی‌اش شکست.. خدا می‌دونه دستم چقدر درد می‌کنه.!. از این به بعدش دیگه با خداست.. هرچی که خودش صلاح بدونه.. من زحمتی که به گردنم بود کشیدم و فکر می‌کنم کم‌کاری نکردم. البته!. چرا یه‌کم تنبلی داشتم تو یه مواردی، اما راضی به رضای دوست هستم.. پسندم آنچه را جانان پسندد... با خودم عهد کردم اگر قبول شدم چند تا کار انجام بدم: اول اینکه یه قربونی خودم نذر کردم، یکی هم قراره یکی از دوستان بزنه زمین!.. دوم، بیش از گذشته درس بخونم و بچه‌ی سر‌به‌راهی بشم!. سوم اینکه اصلاْ مغرور نشم و به‌هیچ عنوان غفلت نکنم که فکر کنم « من » کار بزرگی کردم، نه‌بابا اون خواسته که من تا اینجا رسیدم،، فقط همین.. و در هرحال شکرگذار باشم...
نظرات 3 + ارسال نظر
بهشت 6 اسفند 1385 ساعت 08:35 ق.ظ http://nochagh.blogsky.com

مبارکه.پسندم هر چه را جانان پسندد

جواد 8 اسفند 1385 ساعت 10:33 ق.ظ http://peratik.com

مبارکه
پس یه نذر دیگه هم بکن
اونم اینه که سبیل های شاه رو دود بدی !
موفق باشی

برهان 12 اسفند 1385 ساعت 08:03 ب.ظ http://abdolaliborhan.blogfa.com

سلام کجا ۱۲ ساعت نوشتی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد