-- گرگ بالان دیده --
۱ ) ترکیب گرگ باران دیده که کاربرد دارد به نظر می رسد اشتباه است ! زیرا ابتدا ، گرگ حیوانی است وحشی و بیابانی و به همین سبب کمتر گرگی را می توان یافت که در زندگی باران ندیده باشد ، بنابراین باران دیدن صفتی نیست که آنرا بتوان به گرگی بخشید و دیگر گرگها را از آن مستثنی نمود ، دوم اینکه ، باران دیدن امتیازی برای یک گرگ نیست و تجربه ای به او نمی آموزد .اما کلمه ای نزدیک به نام بالان وجود دارد که در برهان قاطع چنین معنی شده است " بالان : تله ، که بدان جانوران گیرند . " گرگی که یک بار در تله افتاده و ار آن جسته باشد ، کارآزموده و سرد و گرم چشیده شده است و می توان شخص زیرک و دنیا دیده را بدان تشبیه نمود ، چون امتیازی نسبت به دیگران دارد .
-- هر سخن جائی و هر نقطه مکانی دارد --
۲ ) هر سخن جائی و هر نکته مکانی دارد ، اشتباه است و بجای نکته اگر نقطه بگوئیم بهتر است ، زیرا نکته همان سخن است و هر دو کلمه در معنی نزدیک و برابر هستند و بجای یکدیگر بکار می روند ، ولی نقطه چیزی است که اگر در جایگاه مناسب خود بکار گرفته نشود اشتباه بزرگ در خواندن بوجود می آید و بایستی در جای خود و به اندازه بکار رود .
شما واقعا طلبه عطارید اما ... هفت شهر عشق را عطار گشت ... ما(در اینجا باید تو به کار رود)هنوز اندر خم یک کوچه ایم
ببخشید قصد بدی نداشتم فقط بگم طلبه عطار شدن هنر میخواد
همانطور که قبلا هم گفتم هیچوقت یا بهتر بگم تا به این سن که رسیدم هیچوقت این مواردی که شما بهش اشاره کردید رو نمیدونستم در واقع نحوه استفاده صحیح از این دو جمله رو پس جای بسی تشکر است از شما
بابا شرمنده کردی به خدا من شوخی کردم................
راستی بالاخره گرگ باران دیده یا ندیده!!!!!!!!۱
سلام
نمیدونم چی بگم؟
چه عرض کنم!!
اختیار داری حسین جان. حالا که این طور شد منتظر یه کامنت بالا بلند از طرف من باش!
ولی از این گذشته می دونی مشکل من چیه؟ من یا یه خط می نویسم یا طومار! دلیلش فکر کنم این باشه که قلم این جانب افسار گسیخته است. گوش به حرف من نمی ده و اگه بهش بگی حرف بزن می گه می گه تا قیامت و اگه بگی لطفا کوتاهش کن قهر می کنه و لام تا کام حرف نمی زنه. مثل دختر بچه ها لوس و دل نازکه. (قلم دل نازک دیگه ندیده بودیم!)
بذار من دو تا کار دارم اینا رو راست و ریست کنم بیام. قبول؟
مرسی
سلام.من از این دو جمله تا حالا اشتباه استفاده کردم؟؟؟؟؟؟؟
ما منتظر حباب هستیم ... هیچ جا نمیریم همین جا هستیم .
من فکر می کنم وقتی یه اصطلاحی بین مردم جا می افته و باب می شه دیگه موقعی که به کارش می بریم شاید حتی به تک تک اجزای تشکیل دهنده اون اصطلاح فکر نکنیم. علامتی می شه که فلان مفهوم رو تداعی می کنه. مثلا همین گرگ باران دیده. من خودم تا حالا فکر نکرده بودم گرگ بارون دیده یعنی چی. (فکر می کردم بهتر بود) ولی نیاز منو بر آورده می کرد. هم من می فهمم که منظورم چیه هم اونی که براش این اصطلاحو به کار می برم.
مث خیلی اصطلاح های دیگه. مث یکی بود یکی نبود که فکر کنم کمتر آدم به معنیش فکر کنه.
اینی که تو گفتی خوبه آدم بدونه ولی فکر نکنم بشه کسی رو قانع کرد بگه گرگ بالان دیده. چون اون وقت فکر کنن آدم زبونش می گیره! تو این طور فکر نمی کنی؟
ادبیات چی ها و زبان شناس ها زیاد تو این چیزا دقیق می شن و بایدم بشن چون کارشونه. ولی همه چیزهای درست رو نمی شه باب کرد.
این همه اصطلاحات و ابداعات فرهنگستان که بی مصرف مونده نشونه همینه.
سلام به حباب ، شدیم ۳ - ۰ به سود شما ! ولی نه این یه دونه را نمی پذیرم . من با چیزهائی که فرهنگستان زبان و ادب فارسی بیرون میدن کاری ندارم و شاید خیلی هاشونو من خودم هم نمی پذیرم .اما برای نمونه : از استاد میر جلال الدین کزازی تا به حال کتابی خوندی ؟ استادی نمونه و بی همتا که در نوشته ها و سخنرانی حتی یک کلمه غیر فارسی (عربی ، ترکی ، مغولی ، لاتین و ... ) بکار نمی بره ... البته من خودم شاید نمیتونم اون جور که میخوام با او و نوشته اش ارتباط برقرار کنم ولی تلاش شگفت انگیزی که این مرد انجام میده و دستاوردی که برای من و شما داره از هر نظر تحسین برانگیزه و هر ایرانی را به ستایش از کار ایشون بر می انگیزه . اگه یک کتاب از ایشون بخونی بیشتر تلاش( تلاش کلمه ای از زبان مغولی است!! ) میکنی که ایرانی بمونی ... خوب و خوش باشی ...
اجازه بده فردا می یام نظر خودمو می گم. داره ۳ می شه و باید بارو ببندیم..
ممنون از پاسخت
من کلاً با گیر دادن و انتقاد موافقم!
اگه تونستی به بلاگ منم یه سری بزن.این روزا ماهی دودی مرغوب کم پیدا میشه
سلام حباب و حسین
من از بحث شما دو تا خوشم اومد
حق با هر دو تان هست.چه دلیل های هر دو شما موجه است
گرچه این گیر دادن به بی سوادا بده ولی به با سوادا که ادعا شون میشه خوبه.پس اینجا حق با حسین است.اما هر نوع گیر دادن باعث حرص خوردن خود گیر دهنده هم میشه پس حق با حباب هم هست .
هر دو پیشنهادت خیلی جالبن. فکر کنم گرگ باران دیده همان بالان دیده بوده و به مرور عوض شده. در مورد دومی آدم یاد هندسه میفته.
موفق باشی.
رضا.
سلام. وبلاگتون خیلی بامزه است. نوشته های جالبی داره. موفق باشی :)
بهم لینک بده پیشاپیش ممنون
عالی و جدید .
فکر می کنم دست بردن در ضرب المثل های فارسی هم باید کار جالبی باشد ... خوب هر چیز غلط را باید روزی اصلاح کرد مگر دانشمندان قدیم معتقد به این نبودند که زمین صاف است و چقدر سخت بود اثبات اینکه زمین کروی است...
به کارتان ادامه بدهید شاید جایزه نوبل دوره بعدی برای شما باشد..