-
عروسی «طبله عطار» از راه رسید!
10 شهریور 1393 09:20
متن زیر را برای عروسی خودم نوشتم، باور کنید که خودم نوشتم!. از صدای سخن عشق، ندیدم خوشتر «قطار عشق» از راه «زمین» آمد، ما را «هوایی» کرد و به سفر «زندگی»برد.گفته بودند «عشق»، «قمار» است اما درست که خواندیم «قطاری» بود برای «زیستن» در کنار هم و «دل بستن» با شادی و مهر. روزهای زندگی را ورق زدیم تا نوبت «عاشقی»رسید و...
-
بیماران بدون دارو
21 فروردین 1392 18:09
دوتا خبر توی یکی از خبرگزاریها به دنبال هم آمده بودند که بد نیست شما هم تیتر آنها را بخوانید: دفتر کار هوگو چاوز موزه میشود کمبود شدید داروی بیماران تالاسمی شاید از آنجایی که چاوز هم شدیداْ بیمار بود این دوتا خبر توجه من رو جلب کرد اما یادم هست که توی بهترین بیمارستانهای جهان به مداوای او پرداختند. اما بنده خدا...
-
سال نو مبارک
1 فروردین 1392 14:54
فرا رسیدن سال ۱۳۹۲ را به همه شادباش میگویم و امیدوارم سالی سرشار از مهربانی و نشاط برای ایران و ایرانی باشد.
-
حافظه و شعر
26 اسفند 1391 16:32
کاش میشد تا همه اشعار زیبا را به خاطر میسپردم کاش! شعرهای شاعران مست و عاشقپیشه را میخواندم از بر حفظ میکردم همه اشعار را صد بار میخواندم کاش میشد تا میان عاشقان میبردم آن ابیات رنگین را گوشههای حافظه در جای جای خاطراتم شعر حافظ هست شعر سعدی هست و دیگر شاعران خوب شاعرانی مست و عاشق، عاشق خوبی شعرهایی آتشین...
-
پاسخی به آقای مرتضی حیدری
20 دی 1391 11:57
حتماً همه دیدهاند و شنیدهاند چندین مصاحبه و گفتگوی رودرروی جناب آقای مرتضی حیدری که از مجریان توانمند رسانهی ملی است با رییس جمهور دولتهای نهم و دهم را. انتقاد از این نوع گفتگو بلافاصله پس از پایان، از هر گوشه و کناری شنیده شده و باز هم بسیاری افراد هستند که این گونه را نمیپسندند ولی چیزی هم نمیگویند. من هم از...
-
دوبیتی ناب
26 آبان 1391 14:03
گفتم که دلم هست به پیش تو گرو دل بازده آغاز مکن قصه نو افشاند هزار دل ز هر حلقه زلف گفتا که دلت بجوی و بردار و برو!
-
سلطان قلبها!
27 اردیبهشت 1391 11:30
سیاسی نوشتن را دوست ندارم اما وقتی قلقلک میشوم کاری از دستم برنمیآید!. دیروز با خواندن سرمقاله روزنامه «ایران» به قلم آقای «جوانفکر» بدجوری قلقلکی شدم که چیزی بنویسم. ایشان در آن مقاله آوردهاند که: «اکنون در گوشه و کنار دنیا، مردم با افتخار و سربلندی، نام محمود را با الگو گرفتن از رییس جمهور محترم ما بر روی فرزندان...
-
یگانه
4 اسفند 1390 15:53
الهی به آنان که در تو گُماند نهان از دل و دیدهی مردماند
-
می
28 دی 1390 19:09
هرگز ندانم راندن مستی که افتد بر درم در خانه گر «می» باشدم پیشش نهم با وی خورم مستی که شد مهمان من، جان من است و آن من تاج من و سلطان من تا برنشیند بر سرم ای یار من وی خویش من مستی بیاور پیش من روزی که مستی کم کنم از عمر خویشش نشمرم چون وقف کردستم پدر بر بادههای همچو زر در غیر ساقی ننگرم وز امر ساقی نگذرم چند آزمایم...
-
مرامهایی که کیمیا میشوند
20 آبان 1390 12:05
یارانهها را قدر ندانستیم تا هدفمند شدند و اکنون باید به نان 500 تومانی سلام کنیم و برای اینکه نان سنگک کوچک خود را به دیگران تعارف نکنیم مخفیانه از گوشهی خیابان و از پشت ماشینها بگذریم تا مبادا دوستانی ببینند و ناگزیر باشیم تعارفی بزنیم و گوشهی نانی به آنها بدهیم!. یادش بخیر مدرس روحانی درس معارف را که همواره این...
-
مرگ قذافیِ: همه سیاسی، من ادبی!
1 آبان 1390 18:48
چشمان نگران ادبیات و اتیمولوژی (واژهشناسی) با من زاده نشده اما خیلی وقته که منو رها نمیکنه!. وقتی توی نوشتههای بیشمار سیاسی پس از مرگ دلخراش قذافی چشمای آدم دنبال واژه باشه همین میشه!. البته شاید پافشاری در کاربرد واژههای عربی از سوی برخی افراد منو به این کار وادار کرده باشه، نمیدونم. پس از مرگ قذافی، یک سایت...
-
جمال عشقی!
1 آبان 1390 18:42
داشت درباره عشق میگفت که یک بیت شعر یادش افتاد. بلافاصله فریاد زد: سخن عشق نه آن است که آید به زبان سعدیا می ده و کوتاه کن این گفت و شنفت! گفتم: ببخشید «سعدیا» نبودا، به نظرم «ساقیا» بود! گفت: جمالتو عشقه، خوب سعدی هم خودش یه پا ساقی بود!. نبود؟
-
ایران «عاشق» ندارد!
18 اسفند 1389 17:22
دکتر «ایرج افشار» ایرانشناس مشهور درگذشت. او به تنهایی یک «ایران» بود. به راستی سرزمین ایران به گوهر نازنینی که داشت میبالید و اکنون خاک این سرزمین به بوی نسیم «ایرج افشار» افتخار میکند. این «خاکی» که جسم خاکی «ایرج» در آن آرام گرفت «عشق» او بود و هم «عاشق» او. به عنوان کسی که هزار پاره از ایران شناسی این مرد باشرف و...
-
حال و حوصله برای پابلیش!
2 شهریور 1389 13:31
داشتم فکر می کردم از اونجایی که دفتر تایپ و ویراستاری دارم و همیشه مشغول تایپ مقالات و کتابها و . . . هستم اگر حوصله داشته باشم و برگزیده ای از اونها را بتونم اینجا منتشر کنم خیلی عالی میشه. اما کو حوصله. از دست این وبلاگ چه بگویم گله ای نیست اگر مطلبی هم باشه باور کن حوصله ای نیست. دیگه حس و حال نوشتن مثل سابق ندارم....
-
فرستادن کامنت برایه رادیو جوان و مهران دوستی
2 شهریور 1389 13:26
سلام به آقای مهران دوستی عزیز. صاحب صدایی گرم و لذیذ! خواستم در گوشی یه رازی بگم گفتم بذار کامنت بذارم شاید دیدی و خوندی و پسندیدی شاید هم نپسندیدی!. جناب آقای دوستی که شاهنامه خوان هم هستی! اهل شکسپیر هم هستی و دستی هم در کافه رادیو داری و باعث مستی دیگران هستی!. من شاهنامه نویس هستم! بله شاهنامه نویس! چون برای رساله...
-
توانایی به توان 100
29 اردیبهشت 1389 15:30
«لارسن کیمپیک» (Laursen kim peek) ، یک «اَبر حافظهی» مشهور بود که با وجود «ناتوانیِ ذهنی»، حافظهی تصویری بسیار نیرومندی داشت. زندگی وی، الهامبخش شخصیت اول فیلم سینمایی «مردِ بارانی» (Rain man) بود که در سال 1984 موفَّق به دریافت چندین جایزهی اُسکار (بهترین کارگردانی؛ بهترین فیلمنامه، بهترین هنرپیشهی نقش اول مرد...
-
نجیب و مهربان
17 خرداد 1388 18:13
واقعاْ مردم ایران را باید نجیبترین و مهربانترین مردم دنیا نامید. برگزیدگان این ملت برای انتخابات ریاست جمهوری با یکدیگر مبارزه میکنند و افشاگری سرلوحهی کار آنهاست. در این میان پیروز واقعی ملت است که ۳۰ سال کسانی را تحمل کرده که برادری و دوستی نمیدانند و برای تخریب یکدیگر از هیچ کوششی فروگذار نمیکنند. اگر...
-
فاین تذهبون؟
14 خرداد 1388 12:51
نمردیم و توی صدا و سیمای جمهوری اسلامی یک مناظره دیدیم.! یکی از آقایون که با نیسان اومده بود! آخه هزار تا پرونده جور و واجور و آمار و دفتر و دستک و مدرک و ... ردیف گذاشته بود روی میز.! بدجوری هم قاط زده بود. سیم ترمز پاره کرده بود! بدون کلاج هم دندن عوض میکرد.! آلبوم عکس و فتوکپی شناسنامه و مدرک جمع کرده بود که مناظره...
-
ماهواره باران در مدار ایران قرار گرفت!..
20 بهمن 1387 22:30
سیدمحمد خاتمی رسماً نامزد انتخابات شد.... باران آمد... سیدمحمد خاتمی آمد و میلیونها ایرانی را خوشحال کرد.. خوش آمدی... خدا به همرات سیّد خوش آمدی... باران خوش آمدی،،، مقدمت گل باران گل باران گل باران این چند روز بارانی بود و باران که می آمد اما آمدن این باران یه حال دیگه داشت... خانه خانه ی توست... خوش آمدی......
-
دفتر فنی نسیم دانش
28 آذر 1387 16:52
موسسه آموزشهای کاربردی در زمینههای کامپیوتر و برق و الکترونیک تایپ و ویراستاری حرفهای پایاننامه های دانشجوئی با بهترین کیفیت و مناسبترین قیمت انتخاب حق شماست... با شماره تلفکس ۶۶۰۸۵۸۱۸ تماس بگیرید و شرایط ما را مقایسه کنید
-
کدوم مردم؟ کدوم مسکن؟
25 اردیبهشت 1387 16:03
روزنامهها امروز از زبان رئیسجمهور نوشتند: « موضوع مسکن رو شخصاْ پیگیری میکنم.» اما ننوشتند: کدوم مسکن رو؟ مسکن خودش؟ بچههاش؟ فامیل و دوستانش؟ و یا ...! و باز از زبون ایشون نوشتند: « وضع معیشتی مردم بهتر از قبل شده است.» و باز هم یادشون رفت توضیح بدن منظور از « مردم » کدوم نژاد از مردم بوده؟ احمدی نژادها.؟ محمودی...
-
سراپا موج
7 بهمن 1386 00:23
چندی پیش به دعوت استاد بزرگوارم، دکتر اکبری - که خیلی هم شانسی بود! - رفتم به فرهنگسرای اشراق تا به بهانهی بزرگداشت هفتهی کتاب و کتابخوانی از مولانا بیشتر بشنوم و برای اولینبار پردهخوانی ببینم. مراسمی که هیچگاه از یادم نخواهد رفت چون بینهایت زیبا بود و برای اولین بار رقص سماع رو از نزدیک دیدم و خیلیچیزها...
-
سوز گداکٌش.
30 آذر 1386 21:38
امشب شب یلداست. سرد و گداکش!. البته اگر بیچاره کارتنخوابها تا الآن زنده مونده باشن!. خدائیاش دیشب خیلی یــخ بود. قندیل میبستی اگه یهجا میشستی! وای بهحال اینکه تو پارکی جائی بخوای بخوابی!. این سطل زبالههای جدید وقتیکه خالی باشن یکی دو نفر توش جا میشن!. درب هم داره!. باور کنید دیشب خودم دیدم تو سطل زباله عشق و...
-
بازگشت فراری.
16 آذر 1386 01:46
بعد از سهماه از خانه در رفتن.. برگشتهام تا باز بنویسم.. شاید که باید پیش از اینها مینوشتم، یـا بیش از اینها... اما نمیشد، باور بفرمائید!.. خسته شدم از بس که ننوشتم.. حالا چرا ننوشتهام هیچ؟؟ اصلاْ نمیدانم دلیلش را.. شاید نمیشد.. شاید توانم ناتوان بود. شاید که از دستم نمیآمد نوشتن. یا اینکه از دل برنمیخواست.....
-
[ بدون عنوان ]
10 شهریور 1386 10:30
بیگناهی، کم گناهی نیست در دیوان عشق یوسف از دامان پاک خود بهزندان میرود
-
قفسی که در نداشت!.
1 شهریور 1386 02:06
نمیدونم چهحالی پیدا میکنید از تماشای گریهکردن یه دختر جوان و زیبا با ظاهری مدرن و امروزی؟ گریهای که خیلیزود مشخص بشه عاشقانه و از روی احساس و عاطفه نیست!. از روی ترس هم نیست. چیزی که امشب با چشمای خودم دیدم و لـرزیدم، بارونِ گریهی بیصدای دختری بود که چشمهای رنگی و خیسش، هرلحظه رنگی تازه میگرفت، باز میشد و...
-
سخن پیر هرات...
21 مرداد 1386 02:10
عشق مردمخوار است... بیعشق، مردم خوار است... --------- مردم : در گذشته بهجای انسان ( مفرد و جمع ) بهکار میرفته است..:
-
ظرفیت تکمیل!
10 مرداد 1386 11:56
گشت ارشاد، یکنفر دیگه جا داشت تا ظرفیتش تکمیل بشه و قرعه بهنام دختری افتاده بود که تماشاگران دربارهش میگفتند: « بنده خدا که ظاهرش هیچ اشکالی نداره!. اینو برای چی گرفتن؟!» « اِه اِه!. لباسش که خیلی هم رسمی و معمولیه!. » امـا دخترک گرفتار، با اینکه مانتو و روسری مشکی و کاملاْ مناسبی هم داشت، یک ایراد بزرگ داشت: «...
-
[ بدون عنوان ]
1 مرداد 1386 09:53
-
پشه، الهی کوفتت بشه!..
26 تیر 1386 01:01
لوستر بالای سرم، فقط یکی از لامپهاش سوخته و پنجتای دیگه همینجوری نورافشانی میکنن. شارژ موبایل تموم شده و بهزور و زحمت یه پریز خالی پیدا کردم تا چند دقیقهای شارژش کنم برای فردا.! ماهواره روشنه و برای خودش میخونه و میزنه و میرقصه و گاهی گلواژههای سیاسی از اونور آب پخش میکنه!. دلینگ، دلینگ.. دلینگ... ساعت ۱۰...