۱ ) نوشته شده بر در سرای « ابوالحسن خرقانی » عارف بزرگ قرن پنجم :
« هر کس که در این سرای درآید ، نانش دهید و از ایمانش هیچ مپرسید ، زیرا ، هر که را خداوند جانش داده ، در مقابل او ، نان سفره ابوالحسن به چیزی نمی ارزد ...»
۲ ) در ابتدا ، خداوند عاشق بود و بندگان معشوق ،،، سپس ، خداوند معشوق گشت و بندگان عاشق ...
« سوانح العشاق ، احمد غزالی »
۳ )
ابوسعید ابوالخیر به کلیسا و کنیسه رفت و آمد بسیار داشت . روزی در کلیسا برای مردم بسیاری که به گرد او جمع شده بودند سخن می گفت . با سخنانی نرم و دلپذیر ، جانهای تشنه را سیرآب می کرد . جماعت ، آنچنان در معانی سخن ابوسعید مجذوب گشته بودند که هرآینه اگر حرفی از جانب او صادر می شد با جان و دل خریدار بودند . پس از پایان سحنانش ، با آنان خداحافظی کرده و از کلیسا بیرون آمد . در راه بازگشت یکی از همراهان و مریدان شیخ ، با حرارت بسیار گفت : ای شیخ ؛؛ اگر اشارت می کردی ، همه آن مردم زنارهایشان را باز می کردند ( یعنی مسیحیت را رها کرده و به اسلام می گرویدند ) . شیخ با خونسردی تمام پاسخ داد : زنار آنها را ، من نبسته بودم که حال آن را باز کنم .
زنار : کمربندی که از زمان عمر ، اهل کتاب به کمر می بستند تا شناخته گردند .
salam khaste nabashi
be man hamsar bezan shayad betonim az etelaate ham estefade lazem ra bebarim
merci
سلام آقا .. راستش اولی و سومی رو صفا کردیم اما دومی رو همچین دوزاریمون نیافتاد هنوز برامون زوده ... خوش باشی و سلامت و حق یارت .... یا حق
سلام حسین عزیز .بعد مدتها آمدم و چه زیبا خواندم.
سلام بهشت .... شما همیشه به من لطف داری .... ممنون
به این می گن رند!
سلام
مطالب جالبی نوشتین می شه منبعی رو که این مطالب رو ازش گرفتید ذکر کنید؟ مرسی موفق باشید
سلام ... من فکر می کنم که در این مورد کوتاهی نکردم ... ولی خوب این سه مورد رو سر کلاس عرفان و تصوف از استادمون شنیدم که ایشون هم دکترای عرفان و تصوف هستند ..
salam
neveshtad kheili jaleb bood
yani ali booooooooood
میشه لطف کنید و الکی پینگ نکنید تا برای یه مطلبتون چند بار به اینجا نیاییم؟!!!
سلام مهندس ... سلامت کوووووو؟؟؟؟؟؟؟؟
من گفتم مشغول خونه تکونی شدی یادت رفته بیای اینجا !!!
فقط بخاطر تو پینگ کردم دوباره ... به جون خودت راست می گم ...
سلام. شما یقین بدون ما چه بتکونیم چه نتکونیم یاد شما هستیم!!!
تو تا این وقت شب بیدار موندی پسر ؟!!! مگه صبح نمیخوای بری سر کار ؟؟؟
موفق باشی حسین آقا :
زیبایی کلام این بزرگان و درک وفهم آن روحی می طلبد که در این زندان تن بگنجد . ومن نمی توانم آن را جز در پاره پاره های تن منصور بر دار معنا کنم .
سلام. خدارو شکر که این تعطیلات بین ترم دانشگاهی شما تموم شد و نوشتن های سیاسی و ... شما هم تموم شد. دوباره ادبیات، اون هم از کلام اساتید محترم!!!
چه زیبا کلامی گفته اند آن بزرگان ادب ما. موفق باشید.