برای کسانی که از تجربه های تلخ دیگران استفاده نمی کنند، همان بس که آن تجربه را به همان تلخی تکرار کنند...
این حرف رو خیلی وقت پیش شنیده بودم... فکر میکنم از نیچه باشه... همیشه تو گوشم بود ولی نمیدونم چرا هیچ وقت نمیتونم بهش عمل کنم... یعنی من حتی از تجربه های تلخ خودم هم استفاده نمیکنم و همیشه باز هم اونها رو تلخِ تلخ تکرار میکنم... میگم شاید این بار شیرین باشه!!!... ولی انگار شیرینی سهم من نیست و باید به تلخی عادت کنم... وقتی که داری یک تلخی رو تجربه میکنی، روزگارت هم خود بخود تلخ میشه و زندگی برات میشه مثل یه جهنم... همیشه به اینجا که میرسم، یاد شعر سیاوش کسرائی میافتم و سر خودم کلاه میذارم تا آروم بشم!!!..
آری آری زندگی زیباست...
زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست...
گر بیفروزیش رقص شعله اش از هر کران پیداست...
ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست...
آری آری زندگی زیباست...
باز چی شده؟!
انگار دوباره دلت گرفته!!!
زندگی رو سخت نگیر . نیمه پر لیوان رو ببین آنوقت ببین چه حسی داری.
که تکرار هم می کنن ....!درست مثل من! درست مثل ما! درست مثل همه ...همه همینطورن!
شیرینی سهم ما نیست و باید به تلخی عادت کنیم!!!درسته؟! اینگاری دل من از تو پر تره!!!بی خیال می گذره!
سلام...چطوری پسر کمی شاکی از زمین و زمان... آقا به قول معروف ( غم دنیا رو نخور دنیا که ارزش نداره.....) سری هم به من بزن ... ( دل آرا) ی سراج
حسین آقا سلام :
با امید اینکه تعطیلات تابستانی به شما خوش گذشته باشه یاذذاشتت را زیرو رو کردم و رابطه ای بین شعر آن استاد عزیز و تجربه تلخ وشیرین رقم زده جنابعالی نیافتم . بنظر میرسد مضمون آن شعر در راستای اهداف دیگری باشد .
شاد باشی
تجربه هر آدمی برای خودش یک تجربه جدیده حس آدمها در مقابل وقایع اونقدر متفاوته که به تعدادش آدم روی دنیاست وحس زنگی
پس تجربه کن و حس کن که هیچ کس مثل خودت نمیتونه حس کنه حس زیبایی زندگی رو و اگر نخواهی حس تلخ زنده بودن رو