یکسالِ دیگر، تیغِ آفتابِ سوزان و روشنائی مهتابِ فروزان را با چشمهای خود دیدیم و چهزود به گرم و سرد این روزگار برگریزان عادت کردیم. و اکنون چشمبراه آفتاب و مهتابی دیگر نشستهایم که از راه میرسد.. آرزو داریم در سال جدید، روزهای روشن و باغهای گلشن در پیش داشته باشید و ...
این یک متن کاملاْ جدی بود که به سفارش یک شرکت نوشتم و تو کارت پستالهاشون چاپ شد... اینجا هم به شما خوانندههای عزیز تقدیم میکنم...
و اما حرف دل خودم..
آرزو دارم که همه در سال هشتاد و پنج، بیدردسر به یهعالَمه گنــج برسند، و هرگز رنج نکشند، و خیلی زود همهی آرزوهایی که براشون خوبه بَرآورده بشه، بهویژه عزیزانی که ما رو قابل میدونند و این وبلاگ رو همیشه میخونند!...
و با این امید که در سال جدید، ماهیِ قرمز و سفید یهکم ارزون بشه تا هم رنگ و طعمش یادمون نَــره و هـم بـابـا روسفید بشه، و ضمناْ عید و دید و بازدید و سیر و سفر به همه خوش بگذره، عرض کنم که ( لطفاْ مواظب خودتون باشید،، لطفاْ!...) سلام برسونید...
ما جماعتِ بیپول هم، تو همین تهرون میمونیم و با خیابونهای خلوتش حالی میکنیم و جای شما رو خالی میکنیم!... با اینکه امشب بدجوری طبع شاعریم گل انداخته! امّا باور کنید برای عید امسال هم شعری بهتر از این پیدا نکردم که مناسب حال خودم باشه و بیانگر روحیهی بانشاطم!!.. انشالله که فقط برای من اینجوری باشه و امسال برای همه مردم ایرانزمین، بهترین سال، همراه با خوشترین فال باشه...
یادتون باشه، خدا به دلهای شکسته نزدیکتره... واسه همینه که وقتی یه قلب شکسته دعا میکُنه، همیشه خُداخُدا میکنه...
نه لب گُشایَدَم از گُل نه دلکشم بهنوید .چه بینشاط بهاری که بی رُخِ تو رسید
نشان داغ دل ماست لالهای که شکُفت .. به سوگواری زُلف تو این بنفشه دمید
بیا که خاکِ رهَت لالهزار خواهد شد .. ز بَس که خونِ دل از چشم انتظار چکید
سال نوی شما مبارک.
جای ما را هم در خیابان های کم ماشین خالی کنید. من عاشق بهار تهران هستم، مخصوصا اگر قله دماوند از آن دور دورها دیده شود.
سال نو شما هم مبارک....
از اینجائی که خونهی ماست، برای دیدن قبلهأ دماوند باید تلسکوپ داشته باشی!!!
چه حسن مطلع زیبایی!سلام حسین جان.نازنین دوست یک سال گذشته من.گرچه کم مینوشتی ولی وقتی مینوشتی برایم جالب بود.سال نو شما هم مبارک.میگم شما هایی که تو تهران میمونید نمیخواهید از ما فقیر های شهرستانی دعوت به عمل بیارید چند روزی را مهمان شهر خالی از سکنه و با صفای تان باشیم؟
سال نو مبارک... چرا دوست داریم شما رو دعوت کنیم ولی من که اولش گفتم جماعت بیپول هستیم!!! اگه با گشنه پلو و بوی کباب و هتل پیادهرو موافقید، بفرمائید!!!