حتماً همه دیدهاند و شنیدهاند چندین مصاحبه و گفتگوی رودرروی جناب آقای مرتضی حیدری که از مجریان توانمند رسانهی ملی است با رییس جمهور دولتهای نهم و دهم را.
انتقاد از این نوع گفتگو بلافاصله پس از پایان، از هر گوشه و کناری شنیده شده و باز هم بسیاری افراد هستند که این گونه را نمیپسندند ولی چیزی هم نمیگویند. من هم از همین گروه آخری هستم یعنی نپسندیدم اما چیزی هم نه گفتم و نه نوشتم.
اما چندی پیش هنگامی که مصاحبهای مفصل از ایشان در پاسخ به منتقدان خواندم که اتفاقاً در همان بند نخست، از خوانندگان خواستهاند تا انتها را بخوانند و پس از آن قضاوت کنند. من هم همین کار را کردم و در بسیاری از مواردی هم به ایشان کاملاً حق میدهم. اما؛ نگاه تیزبین ایشان از یک نکتهی اساسی غافل شده که امیدوارم در این نوشتهی کوتاه بتوانم آن نکته را بر آفتاب افکنم.
جناب آقای مرتضی حیدری، مجری توانمند رسانهی ملی!.
برای این سخنانی که شما گفتید یعنی شنیدن سخن مصاحبه شونده و قضاوت نکردن در حین انجام مصاحبه، حتماً قبول دارید که بسیاری از افراد در سیمای جمهوری اسلامی هستند که دارای این حد از توانمندی و ادب هستند و به خوبی میتوانند این مصاحبه را بگیرند. اما برادر گرامی، شما از روزی در چشم و نگاه مردم بزرگوار ایران جلوه کردید که افزون بر خواندن اخبار و پوشش خبری معمول، توانستید با مسئولان و مدیران طراز اول کشور به گفتگو بنشینید و آنها را به لکنت زبان گرفتار کنید. شما از روزی که به اجرای این کار موفق شدید دیگر کمتر اخبار گفتید و بیشتر با گفتگوی ویژه، سرشناس شدید. یادتان که هست!
این «ویژه بودن»، حتماً طلب میکند که رفتار و گفتاری ویژه داشته باشید؛ مثلاً:
ü بتوانید بدون ملاحظات دست و پاگیر سخن بگویید.
ü زبان گویای همکار، همراه، هممحله، همشهری و هموطن باشید.
ü الگوی خوبی برای جوانانی باشید که سودای آمدن در این وادی دارند.
ü دامنهی دانش خود را افزایش داده و نگاهی ژرف به جامعه و پیرامون داشته باشید.
ü شیوههای گفتار در موقعیتهای گوناگون را به نمایش بگذارید.
ü خدا را همواره در پیش چشم داشته باشید و غرور را از خود دور کنید.
به عنوان یک برادر با شما سخن گفتم و آرزوی قلبی دارم که شما را در جایگاهی برجسته و شایسته در آیندهای نزدیک ببینم. خدا نگهدار.