همیشه کسانی که کمتر حرف می زنند، بیشتر می فهمند، و آنهائی که بیشتر حرف می زنند، فُرصت کمتری برای فکر کردن دارند. پُر حرفی کردن هرگز خوب نیست، مگر آنجائی که با معشوق حرف می زنید. سفارش فراوانی شده که آنجا باید پُر حرفی کرد و زیاد حرف زد ... مثال اینکه: حضرت موسی (ع) با خداوند حرف می زد . وقتی خداوند در باره عصا از او پرسید ، موسی (ع) گفت: این عصای من است که از چوب ساخته شده است و گاه گاهی به آن تکیه می کنم و با آن گوسفندانم را برای چرا به صحرا می برم، و به وسیله این عصا مزاحمانم را دفع می کنم و در ضمن خاصیت های فراوان دیگری نیز دارد!! ...
برای سُخن گفتن با معشوق، نیازی به بهانه نیست، می توان از هر دری سُخن گفت...
یک عُمر می توان سخن از زُلف یار گفت.........
سلام دوست عزیز این وبلاگ به منظور پاسخگویی به دانشجویان راه اندازی شد . من وبلاگ دیگری به نام مستعار دارم که در آن مطالب و اشعار و هرچه دلم می خواهد می نویسم . خودم هم از راه اندازی این وبلاگ پشیمان شدم بچه ها همیشه از این که کسی نیست جواب سوالاتشان را بدهد می نالیدند ولی از هیچ سوالی خبری نیست . حالا با همفکری شما یه کاری برای این وبلاگ می کنیم که بی رونق نمونه . من هفته دیگه اگه خدا بخواد باید شما رو ببینم کلاسها شروع می شه دیگه . نظرتون رو به من بگین .
سلام
آره درسته.......!خیلی خوب نوشته بودی.......خوش باشی بای.
ممنون از لطفت :)
ولی من می نوشتم همچنان...
شما دوباره منو می خونی