۱۲ ساعت بیوقفه نوشتم... ۴ تا خودکار برده بودم که یکیاش شکست.. خدا میدونه دستم چقدر درد میکنه.!. از این به بعدش دیگه با خداست.. هرچی که خودش صلاح بدونه.. من زحمتی که به گردنم بود کشیدم و فکر میکنم کمکاری نکردم. البته!. چرا یهکم تنبلی داشتم تو یه مواردی، اما راضی به رضای دوست هستم.. پسندم آنچه را جانان پسندد... با خودم عهد کردم اگر قبول شدم چند تا کار انجام بدم: اول اینکه یه قربونی خودم نذر کردم، یکی هم قراره یکی از دوستان بزنه زمین!.. دوم، بیش از گذشته درس بخونم و بچهی سربهراهی بشم!. سوم اینکه اصلاْ مغرور نشم و بههیچ عنوان غفلت نکنم که فکر کنم « من » کار بزرگی کردم، نهبابا اون خواسته که من تا اینجا رسیدم،، فقط همین.. و در هرحال شکرگذار باشم...
مبارکه.پسندم هر چه را جانان پسندد
مبارکه
پس یه نذر دیگه هم بکن
اونم اینه که سبیل های شاه رو دود بدی !
موفق باشی
سلام کجا ۱۲ ساعت نوشتی؟